رسته‌ها
باید دوباره زاده شوم ...
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 30 رای
نویسنده:
امتیاز دهید
5 / 4.4
با 30 رای
( عشق قابیل است و چند شعر چاپ نشده )

نجمه زارع در 29 آذرماه 1361 در شهرستان کازرون دیده به جهان گشود. وی شش ماه پس از تولد همراه با خانواده‌اش به قم عزیمت نمود و در آنجا ساکن شدند. دوران دبستان را در مدرسه‌ی «اوسطی» قم گذراند و دوران راهنمایی و دبیرستان را به ترتیب در مدارس «نرجسیه» و «شهدای چهارمردان» پشت سر گذاشت. طی سال‌های 79 تا 81 در دانشگاه همدان به تحصیل در رشته‌ی عمران پرداخت و سرانجام با اشتباه پزشک معالجش در تاریخ 31 شهریور 1384 دارفانی را وداع گفت.
وی در دوران کوتاه زندگی خود با حدود 30 عنوان برگزیده در کنگره‌های شعر و سرایش 4 دفتر شعر، نام خود را در حافظه‌ی ادبی ایران ثبت نمود.
بیشتر
اطلاعات نسخه الکترونیکی
تعداد صفحات:
35
فرمت:
PDF
آپلود شده توسط:
brokhita
brokhita
1389/11/20

کتاب‌های مرتبط

واژه‌های مسری
واژه‌های مسری
5 امتیاز
از 2 رای
پویه: پنجاه غزل و قصیده
پویه: پنجاه غزل و قصیده
4.7 امتیاز
از 23 رای
لیله القدر
لیله القدر
3 امتیاز
از 3 رای
آمریکا! آمریکا!
آمریکا! آمریکا!
3.6 امتیاز
از 5 رای
برای درج دیدگاه لطفاً به حساب کاربری خود وارد شوید.

دیدگاه‌های کتاب الکترونیکی باید دوباره زاده شوم ...

تعداد دیدگاه‌ها:
7
فوق العاده زیبا و نفسگیر
چه قدر شعراش ارتباط میده
فضای خانه که از خنده های ما گرم است
چه عاشقانه نفس می کشم!، هوا گرم است
زل بزن به چشمانی ،« دیده امت » دوباره
گرم است « من دیده ام ترا » که از حرارتِ
« دوستت دارم » : بگو دومرتبه این را که
دلم هنوز به این جمله ی شما گرم است
بیا گناه کنیم عشق را... نترس خدا
هزار مشغله دارد، سرِ خدا گرم است
من و تو اهل بهشتیم اگرچه می گویند
جهنم از هیجانات ما دو تا گرم است
...
به من نگاه کنی؛ شعرِ تازه می گویم
که در نگاه تو بازارِ شعرها گرم است
بسیار زیبا...روحش شاد:-)
غم که می‌آید در و دیوار، شاعر می‌شود
در تو زندانی‌ترین رفتار شاعر می‌شود
می‌نشینی چند تمرین ریاضی حل کنی
خط‌کش و نقاله و پرگار، شاعر می‌شود
تا چه حد این حرف‌ها را می‌توانی حس کنی؟
حس کنی دارد دلم بسیار شاعر می‌شود
تا زمانی با توام انگار شاعر نیستم
از تو تا دورم دلم انگار شاعر می‌شود
باز می‌پرسی: چه‌طور این‌گونه شاعر شد دلت؟
تو دلت را جای من بگذار شاعر می‌شود
گرچه می‌دانم نمی‌دانی چه دارم می‌کشم
از تو می‌گوید دلم هر بار شاعر می‌شود
نجمه زارع
خدایش بیامرزد
معدود شاعرانی که شعرهاش هم تداعی گرهست و هم اگر بوود شاغر بسیار پر اوازه ای می شد
شعرهاش واقعا زیباست
باید دوباره زاده شوم ...
عضو نیستید؟
ثبت نام در کتابناک